حوادث تلخ روزهای آغازین سال 1398 در نقاط مختلف کشور و آسیبهای جدی ایجاد شده برای هموطنان عزیز کشورکه بجای نشستن بر سر سفره هفت سین و لذت بردن از ساعات و لحظات عید نوروز، به دنبال عزیزان و خانه و کاشانه از دست رفته خود باشند، همه ما را محزون نمود.
حوادثی که بخش اعظم آن ناشی از خطاهای انسانی است و غیر قابل جبران!!!
طی روزهای اخیر تحلیلهای مختلفی در رومهها، برنامههای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی از مناظر مختلف فکری منتشر شد. تحلیلهایی که انگشت تند اتهام را به سوء مدیریت، کم کاری و اهمام در پیش بینی چنین حوادثی از جانب مدیران و ارگانهای مرتبط کشور نشانه رفته است.
هرچند جبران خسارات جانی و مالی بسیار سخت است و هنوز در بسیاری از نقاط کشور بحران ادامه دارد، نیم نگاهی به موضوع از منظر واکاوی دلایل بروز، شناسایی خطاهای انسانی و اجرایی و مدیریت درس آموختهها و تجارب ایجاد شده طی این بحران از جانب ارگانها و سازمانهای دخیل، موجب به حداقل رساندن تبعات و خسارات در حوادث احتمالی مشابه و آتی خواهد بود.
استفاده از رویکرد بازبینی پس از عمل (After Action Review) به عنوان یکی از مهمترین تکنیکهای مدیریت دانش، برای تمامی ارگانها و نهادهای دخیل در موضوع، امری حیاتی و ضرروی است.
نیک میلتون در مقاله اخیر خود به مقوله درس آموخته پروژه پرداخته و این مهم را از منظر زنجیره ارزش و اثربخشی ایجاد شده ناشی از آن، بررسی نموده است.
میلتون معتقد است که میتوانیم به درسآموخته پروژه به عنوان یک زنجیره تأمین (تاثیرگزار بر سایر فرایندهای پروژه و سازمان) نگاه کنیم. این زنجیره شامل شناسایی قسمتی جدیدی از دانش و اشتراک آن به سایر دانشکاران است، تا بتوانند کار خود را بهبود بخشند.
اگر این زنجیره به درستی عمل کند، دانش؛ شناسایی، جمع آوری، انباشته و با مستندات پروژه ترکیب شده و برای آگاهی از عملیات آینده بکار گرفته میشود.
اما این زنجیره تأمین چگونه کار میکند و چگونه می توانید بازده آن را محاسبه کنید؟
میلتون با استفاده از یک نظرسنجی از سازمانها این موضوع را اندازهگیری نموده است.
میتوان زنجیره تأمین درسآموخته را در قالب زیر مشاهده نمود:
در یک نمونه خاص، سازمانی که زنجیره تأمین روشنی برای درسآموختهها نداشت، مورد بررسی قرار گرفت. از پاسخ دهندگان خواسته شد که 5 سوال مرتبط با این زنجیره را تخمین زده و گزینههای 0٪ ، 20٪ ، 40٪ ، 60٪ ، 80٪ و 100٪ را برای آنها انتخاب نمایند.
میانگین برآورد پاسخ دهندگان نظرسنجی در زیر نشان داده شده است.
می توانیم از این ارقام برای محاسبه و ارزیابی اثربخشی انتقال درسآموختهها استفاده نمود:
اثربخشی انتقال درسآموخته از طریق بروزرسانی مستندات:
46٪ (کسب) x 32٪ (بروزرسانی) x 43٪ (بررسی) = 6٪
اثربخشی انتقال درس آموختهها از طریق جستجو
46٪ (کسب) x 44٪ (جستجو) x 36٪ (یافته) = 7٪
این ارقام بسیار ناچیز است!
حتی اگر هر دو مسیر بصورت همزمان و مستقل از هم صورت پذیرد، میزان اثربخشی کلی آن 13٪ خواهد بود و این بدان معنی است که 87٪ دانش پروژه، کاملا ضمنی بوده و هرگز شناسایی، کسب، مستندسازی و نهایتا مورد استفاده جهت به روزرسانی مستندات راهنمای پروژه و بکارگیری در پروژه های آتی قرار نمیگیرد.
مقایسه این وضعیت با سازمانی که به مدیریت درسآموختههای پروژه اهمیت داده و فرایند و بستر اجرایی لازم جهت کسب، مستندسازی، جستجو و به کارگیری مجدد ان ر افراهم نموده،
مجموع اثربخشی انتقال درس آموخته، 93% خواهد بود.
میلتون در انتهای مقاله و جمع بندی، موضوع زیر را تأکید می نماید:
لطفاً توجه داشته باشید که این ارقام فقط مستدسازی درسآموختهها و انتقال آن به دانشکاران آینده را نشان داده و موضوع از دست دادن دانش در فرآیند مستندسازی و یا مسائل مربوط به انتقال و درک از پیش نویس ها به ذهن انسان را شامل نمی شود.
در واقع در مقاله بالا، صرفا به اثربخشی زنجیره تأمین دروس آموخته مستند، نگاه شده است.
برگرفته از مقاله نیک میلتون (Nick Milton) منتشر شده در December 2019
درباره این سایت